نوشته شده توسط: زهرامودی
اگرداری کبوترهای امید بیاسقف دلم رامبتلاکن
امروزه میان این همه رویش هندسی سیمان وآجروآهن وسراسیمگی وانباشت آدم ها. برتکراروروزمرگی وبه همان تناسب افسردگی ها وبیماری های بی نام ونشان افزوده می شودومرغ جان آدمی درقفس تنگ گوشت وپوست واستخوان گرفتارمی آید.
گاه گاهی آدم هایی فریادمی زنند:"روزنه.روزنه" وخیلی هاخودرابه سرعت به آنجامی رسانندتامگرآفتاب راازروزنی دیگربه تماشابنشینند. راستی آفتاب آن بالاست.اماسرهاچراپایین افتاده است؟!
تکثیروتکراروعادت! آدم های امروزی ازهمه چیزکپی برداری می کنند.حتی ازخودشان.آدم درمیان تشابه وتکرار.خسته ومکدرمی شود.
انسان هارابه کناراجاق شقایق ها فرامی خوانیم تادرگرمای سرخی آنها نسخه های امیدبرآن هابخوانیم تامرغ جانشان رابه پروازدرباغ سبززندگی درآورند.
دراین وبلاگ قصدداریم جایگاه محبت ومهرورزی رادراسلام بررسی کنیم وچندین نسخه ازاین ترنم داوودی رادراختیارشمابگذاریم"وبیاریم سبد.ببریم این همه سرخ. این همه سبز"