سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جایگاه مهرورزی ومحبت دراسلام
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   زهرامودی  

چهارشنبه 86 فروردین 15  2:7 عصر

 مدرسه ی محبت

در مجالی که برایم باقیست

باز همراه شما مدرسه ای می سازم

که در آن همواره اول صبح

به زبانی ساده

مهر تدریس کنند

و بگویند خدا

خالق زیبایی

و سراینده ی عشق

آفریننده ی ماست

مهربانیست که ما را به نکویی

دانایی

زیبایی

و به خود می خواند

جنتی دارد نزدیک٬ زیبا و بزرگ

دوزخی دارد ـ به گمانم ـ

کوچک و بعید

در پی سودا نیست

که ببخشد ما را

و بفهماندمان

ترس ما بیرون دایره ی رحمت اوست

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازم

که خرد را با عشق

علم را با احساس

و ریاضی را با شعر

دین را با عرفان٬

همه را با تشویق تدریس کنند

روی انگشت کسی

قلمی نگذارند

و نخوانند کسی را حیوان

و نگویند کسی را کودن

و معلم هر روز روح را حاضر و غایب بکند

و بجز ایمانش

هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند

مغزها پر نشود چون انبار

قلب خالی نشود از احساس

درس هایی بدهند

که بجای مغز دل ها را تسخیر کنند

از کتاب تاریخ

جنگ را بردارند

در کلاس انشا

هر کسی حرف دلش را بزند

غیر ممکن ها را از خاطره ها محو کنند

تا کسی بعد از این

باز همواره نگوید: هرگز

و به آسانی هم رنگ جماعت نشود

زنگ نقاشی تکرار شود

رنگ را در پاییز تعلیم دهند

قطره را در باران

موج را در ساحل

زندگی را در رفتن و برگشتن از قله ی کوه

وعبادت را در خدمت خلق

کار را در کندو

و طبیعت را در جنگل سبز

مشق شب این باشد

که شبی چندین بار همه تکرار کنیم

عدل

آزادی

قانون

شادی

امتحانی بشود که بسنجند ما را

تا بفهمند که چقدر

عاشق و آگه و آدم شده ایم

در مجالی که برایم باقیست

باز همراه شما مدرسه ای می سازم

که در آن آخر وقت به زبانی ساده

شعر تدریس کنند

و بگویند تا فردا صبح

خالق عشق نگه دار شما

 

 


 
   1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ